دلـــنوشته های وروجک کاش سرنوشت جز این مینوشت
| ||
|
از اینکه اومدی مرسی دست گلتون درد نکنه دوستتون دارم غرورت نمیذاره برگردی؟؟؟ میدونم! جوابمو نمیدی؟؟؟ میدونم! سکوت کردی؟؟؟ میدونم! میگویند دنیا بی وفاست...
دلم بهانه تو را دارد. . .! می دانی بهانه چیست؟ بهانه همان است که شبها خواب از چشمان خیس من می دزدد، بهانه همان است که روز ها میان انبوهی از آدمها چشمانم را پی تو می گرداند
و بهانه همان صبریست که به لبانم سکوت می دهد
تا گلایه ای نکنم از نبودنت. . .
تمام چیزی که باید از زندگے آموخت ،
سهراب گفتی:چشمها را باید شست.... شستم ولی !.... گفتی:جور دیگر باید دید.... دیدم ولی !... گفتی زیر باران باید رفت.... رفتم ولی !.... او نه چشمهای خیس و شسته ام را..نه نگاه دیگرم را...هیچ کدام را ندید!!!!! فقط در زیر باران با طعنه ای خندید و گفت: دیوانه باران ندیده...... باور کنید مسافرترین آدم دنیا هم زندگي فرصت بس کوتاهيست...
عشق بيداد من باختن يعني لحظه عشق جان سرزمين يعني يعني زندگي پاک من عشق ليلي و قمار مجنون در عشق يعني تنهایی... شدن ساختن عشق دل يعني كلبه وامق و يعني عذرا عشق شدن من عشق فرداي يعني كودك مسجد يعني الاقصي عشق من |
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |