دلـــنوشته های وروجک کاش سرنوشت جز این مینوشت
| ||
|
میبینی کار زمونه رو خیلی حکایت جالبیه من تو رو دوست دارم . تو دیگری رو . دیگری منو دوست داره ولی چه فایده همه ما تنهاییم... منو ببخش که ندیده می گرفتم التماس اون نگاه نگرونو
منو ببخش که گرفتم جای دست عاشق تو . . . دست عشق دیگرونو
لایق عشق بزرگ تو نبودم خورشید بانو
غافل از معجزه ی تو شد وجودم اسیر جادو
منو ببخش که درخشیدی و من چشمامو بستم
منو بخشیدی و من چشمامو بستم منو ببخش . . . منو ببخش . . . منو ببخش . . . منو ببخش
تو به پای من نشستی و جدا از تو نشستم
که نیاوردی به روم هر جا دلت رو می شکستم
منو ببخش که درخشیدی و من چشمامو بستم
منو بخشیدی و من چشمامو بستم منو ببخش . . . منو ببخش . . . منو ببخش . . . منو ببخش در جزيره اي زيبا تمام حواس آدميان، زندگي مي کردند: ثروت، شادي، غم، غرور، عشق و ... ادامه مطلب دهانت را می بویند
و عشق را کنار تیرک راه بند تازیانه می زنند . عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد ***
آن که بر در می کوبد شباهنگام به کشتن چراغ آمده است . نور را در پستوی خانه نهان باید کرد آنک قصابان اند بر گذرگاه ها مستقر
و تبسم را بر لب ها جراحی می کنند و ترانه ها را بر دهان . شوق را در پستوی خانه نهان بایدکرد
ابلیس پیروزْ مست سور عزای ما را بر سفره نشسته است خدا را در پستوی خانه نهان باید کرد
گاهی دلم میخواد...
وقتی مثل کودکی هام بغض میکنم ...
خدا از آسمان به زمین بیاد...
اشک هامو پاک کنه و دستمو بگیره و . . .
بگه: اینجا آدما اذیتت میکنن؟
بــیـــا بــــــریــــــــم ..........!
گاهی باید آرزوهایـــت را مثل قاصدک بگذاری اشتباه من این بود هرجا رنجیدم لبــــــــخند زدم... فکر کردند درد ندارد محکم تر زدند بخدا گفتم: \" بیا جهان را قسمت کنیم، آسمون واسه من ابراش مال تو،دریا مال من موجش مال تو، ماه مال من خورشید مال تو ... \". خدا خندید و گفت: \" بندگی کن، همه دنیا مال تو ... من هم مال تو ... توی دنيا اگه قرار بود جای چيزی باشم . دوست داشتم جای اشک رو صورت تو باشم تو چشمات متولد شم . رو پلکات جون بگيرم رو گونه ات جاری شم . رو لبات بميرم .
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |